ترجمه اختصاصی انیمه و مانگا

 بوروتو و میتسوکی متوجه شدند که این چاکرای عجیب در واقع مربوط به موجودی به نام نوئه بود که توسط یکی از همکلاسی‌های آن‌ها یعنی سومیره احضار شده بود.

یک شب که بوروتو، #میتسوکی را برای شام به خانه‌شان دعوت کرده بود، او از حضور ناروتو که به سبب مقامش همیشه مشغله داشت شگفت‌زده شد.

با این حال وقتی شام شروع شد ناروتو متوجه یک چاکرای عجیب در دهکده شد و به همین سبب خانه را ترک کرد. بوروتو که از کم‌توجهی پدرش به نزدیکانش عصبانی بود خودش تصمیم گرفت به موضوع پیش آمده رسیدگی کند تا راه و روش اشتباه پدرش را به او ثابت کند.

بوروتو و میتسوکی متوجه شدند که این چاکرای عجیب در واقع مربوط به موجودی به نام نوئه بود که توسط یکی از همکلاسی‌های آن‌ها یعنی سومیره احضار شده بود.

میتسوکی به بوروتو گفت که با کشتن احضارکننده می‌توان جلوی این هیولا را گرفت اما بوروتو نسبت به کشتن دوستش کاملا مخالف بود.
هنگام رویارویی با همکلاسی‌شان، سومیره اذعان کرد که آن دختری که آن‌ها می‌شناختند وجود ندارد.

با فعال شدن دوجوتسو بوروتو، نوئه از یک پورتال به آنجا رسید و سومیره را به بُعد خود برد که به دنبال سومیره، بوروتو و میتسوکی نیز وارد بُعد نوئه شدند. با صحبت‌های تاثیرگذار بوروتو عصبانیت سومیره به تدریج فروکش کرد و گوزو تنو او تضعیف شد، این موضوع باعث شد تا بُعدی که آن‌ها در آن قرار داشتند شروع به فرو ریختن کند.

بوروتو خود را به سومیره رساند و او را برای فرار به خود ملحق کرد. زمانی که آن‌ها به کونوها بازگشتند، سومیره توسط #سای یامانداکا بازداشت شد.

قبل از این که سومیره آنجا را ترک کند، بوروتو به او اطلاع داد که نوئه همچنان زنده است.

چند وقت بعد بوروتو متوجه شد که نیروی چشمش کاملا ناپدید شده است.

شایعه‌ها در مورد سرنوشت سومیره در دهکده پیچیده بود و بوروتو در این باره با پدرش صحبت کرد. مدت کوتاهی بعد سومیره دوباره به کلاس بازگشت و همه از دیدن او خوشحال شدند.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: